| یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
همه چی دی ال | دانلود و تماشای آنلاین فیلم و سریال
انشاء
صفحه اصلی / انشاء

درباره باران بهاری با مقدمه و نتیجه گیری ویژه کلاس چهارم و پنجم دبستان
مقدمه : پرندگان سبک بال پر می زنند و آواز می خوانند و به خاطر فرا رسیدن بهار نغمه ی شادی سر می دهند، دیگر از آن همه سردی زمستان خبری نیست و هوای دل انگیز بهاری جانی دوباره به طبیعت و ساکنانش بخشیده است.

بدنه : ابرهای خاکستری باران زا آسمان را می پوشانند و خبر از آمدن باران بهاری می دهند، گاهی جرقه ای شکل می گیرد و نوری پدیدار می شود و چند ثانیه بعد صدای رعد و برق در همه جا می پیچد.با این هیاهویی که آسمان برپا کرده قارچ های کوچک و بزرگ خاک را کنار زده و بیرون می آیند و منتظر دستی می شوند که آن ها را بچیند و با خود به خانه ببرد.مدتی از بازی ابرها می گذرد و قطره های باران بهاری شروع به باریدن می کنند، سبزه های کوچکی که به تازگی سر از خاک بیرون آورده اند با دیدن قطره های باران قهقهه می زنند و آن ها را در آغوش می گیرند و گل های رنگارنگ نیز چهره می شویند و حسابی تر و تازه می شوند.با آمدن باران گل از گل شکوفه های بهاری هم می شکفد، باران می بارد و قطره های حیات بخش آن خود را به شکوفه های سپید و صورتی می رسانند بر روی گلبرگ های نرم و لطیفشان می نشینند.بوی شکوفه ها، بوی سبزه های تازه و بوی باران در همه جا می پیچد و منظره ی بهاری طراوتی صد چندان می گیرد، دانه هایی که هنوز در زیر خاک مدفون هستند هم سیراب شده و برای جوانه زدن آماده می شوند.صدای باران در بهار سبز طنین انداز می شود و چشمه های کوچک از دل کوه بیرون آمده و جاری می شوند.درخت ها و گیاهان دست به سوی آسمان دراز می کنند و با هر قطره ای که از آسمان به زمین می رسد خالق یکتا را سپاس می گویند.

نتیجه : باران بهاری با آمدنش لبخند بر لب همه می نشاند و شادی را به آن ها هدیه می کند.

  • اشتراک گذاری

انشا در مورد زیبایی های بهار را توصیف کنید (پایه پنجم تا هفتم)
انشا زیبا و خواندنی در مورد زیبایی های بهار برای کودکان، نوجوانان و دانش آموزان پایه چهارم تا دوازدهم

انشا در مورد توصیف زیبایی های بهار
بهار با آمدنش تمام زیبایی های متعلق به زمین را با خود می آورد، امید و انگیزه را هم در زمین، درختان، گیاهان، حیوانات و حتی انسان ها زنده می کند، بهار فصل برکت و فراوانی و دیدن معجزات خداوند است.

درختانی که خشک شده بودند و دیگر برگ سبزی بر روی آنها دیده نمی شد دوباره شکوفه می زنند و زیبایی خود را به دست می آورند، زمین پر از رنگ های زیبا و شاداب می شود، رنگ سبز درختان و گیاهان، گل های رنگارنگ و خوش بو و زیبا که هر طرف را نگاه می کنی آن ها را می بینی.

زیبایی بهار برای من درست از زمان سال تحویل شروع می شود، فصلی زیبا که شروعش با عید نوروز و تعطیلات آن است و به مردم فرصت استراحت و تفریح و دید و بازدید اقوام را می دهد و این نشان دهنده برکت و رحمت فصل بهار است.

زمانی که باران بهاری شروع به باریدن می کند بهار زیبایی خود را بیشتر به رخ زمین می کشد، بارانی که با باران فصل های دیگر متفاوت است و زیبایی زمین را چندین برابر می کند.

پرندگانی که همزمان با آمدن بهار نغمه سرایی خود را آغاز می کنند و خبر آمدن بهار را به گوش زمین می رسانند و این نشان می دهد که آن ها هم خوشحال و سرمست از آمدن بهار هستند و از شادی، لحظه به لحظه در حال آواز خوانی و شکرگزاری از پروردگار هستند.

غنچه های زیبایی که بر روی درختان میوه روز به روز بزرگ تر می شوند و می خواهند بار خود را بر روی زمین بگذارند روز به روز زیباتر می شوند و گیاهانی که سر از خاک بیرون می آوردند و زمین را سبز می کند نوید بهاری پر برکت و زیبا را می دهند.

بهار فصل شکوفایی و شکفتن است، فصلی برای نو شدن و از نو شروع کردن، بهار فرصتی دوباره می دهد به زمین و زمینی ها تا از نو شروع کنند و بسازنند.

بهار درسی بزرگ به ما انسان ها می دهد آن هم این است که هیچوقت برای شروعی دوباره دیر نیست و هیچگاه نباید امید و انگیزه خود را از دست بدهیم، بهار بعد از زمستانی سرد و سخت که همه چیز را خشک کرده است می آید و دوباره زنده می کند زمین سرد و خشک شده را.

بهار به ما می آموزد که اگر پشت کار و ایمان داشته باشیم می توانیم مانند او دنیای خود را زیبا کنیم و همه چیز را از بسازیم، فقط کافی است که به خداوند اعتماد کنیم و به او توکل کنیم آن وقت می توانیم مانند بهار زیبایی و برکت را وارد زندگی خود کنیم.

  • اشتراک گذاری

انشا زیبا و خواندنی در مورد اگر من یک کتاب بودم برای کودکان، نوجوانان و دانش آموزان پایه چهارم تا دوازدهم

انشا در مورد اگر من یک کتاب بودم
انشا در مورد اگر من یک کتاب بودم
کتاب بهترین دوست ما انسان ها است و تنها کتاب است که علوم و مطالب آموزنده خود را بدون هیچ منت و چشم داشتی به ما می آموزد، اما متاسفانه در کشور ما ایران سران مطالعه بسیار کم و پایین است و آدم ها علاقه بسیاری به مطالعه ندارند و این برای یک کشور خیلی بد و دردناک است.

گاهی خودم را جای یک کتاب می گذارم و به این فکر می کنم که اگر روزی مردم من را دوست نداشته باشند و به من اهمیتی ندهند چه احساسی خواهم داشت، واقعا دردناک و زجرآور است این که بهترین دوست و همراه برای آدم ها باشی و آن ها به تو اهمیت ندهند.

اما اگر من یک کتاب بودم هیچوقت ناامید نمی شدم و تمام تلاشم را می کردم تا آدم ها من را دوست داشته باشند و به من علاقه مند شوند به طوری که لحظه ای من را زمین نگذارند و حتی من را به دوستانشان هدیه بدهند.

اگر من یک کتاب بودم سعی می کردم آن قدر مطالبم دلنشین باشند و آن قدر فهم و درک آن برای همگان راحت باشد که در آن ها علاقه به کتاب خواندن زیاد شود و بعد از من سراغ خواندن کتاب های دیگری هم بروند.

اگر من یک کتاب بودم سعی می کردم مطالبم به گونه ای باشد که آدم ها در هر سنی بتوانند آن را بخوانند و آن را درک کنند و طوری نباشد که فهم آن برای عده ای غیرقابل درک و فهم باشد.

کتاب بودن خیلی مسئولیت سخت و سنگینی است این که باید مطالبی را به دیگران بیاموزی که آموزنده باشند و کاربردی و در عین حال حس خوبی در آدم ها ایجاد کنند و آن ها را به خواندن کتاب دیگری ترغیب کند نه این که آن ها را دلسرد کند و دیگر سراغ هیچ کتاب دیگری نروند.

اگر من یک کتاب بودم به آدم ها می آموختم که وجودشان بر روی زمین چقدر مهم و پر اهمیت است و نباید خودشان و استعداد هایشان را نادیده بگیرند و به آن ها یادآوری می کردم که چقدر ارزشمند و بزرگ هستند.

اگر من یک کتاب بودم به آدم ها می آموختم که باید روز به روز علمشان را بیشتر کنند و این را بدانند که همیشه چیزی برای یادگیری وجود داردو دریای علم و دانش هیچ پایانی ندارد و همواره باید در آن شنا کرد و آموخت.

کاری می کردم که با خواندن هر سطر از کتاب من خنده بر لبانشان بیاید و امید در دلشان زنده شود و نا امیدی و ناراحتی از وجودشان پاک شود به طوری که حتی با دیدن جلد من هم خوشحال شوند و لبخند بزنند.

کتاب خواندن در دنیای امروزی یک امر مهم و ضروری برای هم آدم ها در تمام سنین است و نباید آن را نادیده بگیریم، کتاب چیزهای زیادی به ما می آموزد که هر کدام از آن ها می تواند باعث تحول در زندگی ما بشود، به امید روزی که در کشور ما هم سران مطالعه کتاب زیاد شود و همه آدم ها از آن استفاده کنند.

  • اشتراک گذاری

انشا زیبا و خواندنی در مورد اگر من یک نویسنده بودم برای کودکان، نوجوانان و دانش آموزان پایه چهارم تا دوازدهم

انشا در مورد اگر من یک نویسنده بودم
انشا در مورد اگر من یک نویسنده بودم
اگر من یک نویسنده بودم، کتاب هایی را می نوشتم که مخاطبانم با خواندن آن به یک دنیای دیگری سفر کنند و با خواندن کتاب من در تصوراتشان یک زندگی دیگری را تجربه کنند؛ هدف هم از این کار این بود که انسان ها حتی شده در عالم رویا و در قالب یک کتاب یک دنیای شاد و بی غم را تجربه کنند.

اولین چیزی که در کتابم راجب آن می نوشتم توصیف یک جهان بدون جنگ و دشمنی بود، جهان را به گونه ای توصیف می کردم که  هیچ بدی در آن وجود نداشته باشد و تمام آدم ها در آن شاد و خوشحال باشند.

در کتابم هیچ تلخی و غمی در این جهان وجود نداشت و همه چیز در این دنیا رنگارنگ و زیبا بود، در دنیای کتاب من حسادت، کینه توزی، دشمنی و قضاوت کردن وجود نداشت و همه آدم ها در آن با عشق و مهربانی در کنار یک دیگر زندگی می کردند.

اگر من نویسنده بودم زمین را آن قدر تمیز و بدون زباله تصور می کردم و آسمان آن را آن قدر پاک و بدون آلودگی توصیف می کردم که آدم ها با خواندن کتاب من تشویق شوند دیدن چنین زمین زیبا و پاکی را در واقعیتم هم تجربه کنند.

در فصل آخر کتابم همه چیز را به خوبی و زیبایی به پایان می رساندم و آدم ها در دنیای کتاب من همگی به موفقیت و خوشبختی دست پیدا می کردند، هدف من از نوشتن چنین کتابی این بود که به آدم ها نشان دهم که چقدر زندگی در چنین دنیایی زیبا و قشنگ است.

اگر همه انسان ها دست به دست هم دهند و با هم خوب و مهربان باشند و برای هم خوبی بخواهند چقدر این دنیا می توانست دنیای قشنگ تری باشد و در چنین شرایطی همه آدم ها می توانستند در یک سطح و جایگاه در کنار یک دیگر به خوشبختی برسند.

نویسندگی یک قوه تخیل بسیار قوی و یک قلم با مهارت و حرفه ای می خواهد که هر کسی آن را ندارد و هم چنین یک هنر و عشقی می خواهد که هر چه این هنر و عشق در درون یک نویسنده بیشتر باشد موفقیت آن نویسنده و کتابشم هم بیشتر خواهد بود.

شاید درباره موضوعی که من علاقه به نوشتن آن دارم نویسندگان بسیار زیادی به خوبی راجب آن نوشته باشند اما اگر من روزی نویسنده شوم باز هم راجب آن خواهم نوشت چرا که این موضوع مهم ترین موضوعی است که در این جهان باید به آن پرداخته شود.

کنار گذاشتن بدی ها و دشمنی ها و زشتی ها و زندگی کردن در دنیایی که هیچکدام از این صفات بد در آن وجود نداشته باشد خیلی زیبا و پرآرامش است و همه آدم ها باید زندگی در چنین جهانی را تجربه کنند.

  • اشتراک گذاری

انشا زیبا و خواندنی در مورد بوی خاک پس از باران برای کودکان، نوجوانان و دانش آموزان پایه چهارم تا دوازدهم

انشا در مورد بوی خاک پس از باران
انشا در مورد بوی خاک پس از باران
صدای قطره های باران را که به پنجره اتاقم می خورد را می شنوم قلبم سرشار از شور و شوق می شود و خودم را به پشت پنجره اتاق می رسانم و محو تماشای باران زیبای بهاری می شوم و تصویر جلوی چشمم برای من زیباترین تصویر دنیا است.

دیدن باران بهاری که آرام آرام می بارد و درختان و گل های باغچه مان را سیراب می کند، حوض کوچک وسط حیاط که برخورد باران به آب های داخل آن تصویر جالبی را به وجود آورده است برایم خیلی دلنشین و دوست داشتنی است.

دوست دارم به حیاط بروم و بوی باران و بوی خاک باران خورده را استشمام کنم اما مادرم اجازه نمی دهد و می گوید خیس می شوی و من از پشت پنجره به تماشای آن می ایستم و استشمام آن بوی هیچان انگیز را به بعد از بند آمدن باران موکول می کنم.

سرانجام بعد از یک ساعت بارش بی وقفه باران قطع شد و من به سرعت خودم را به حیاط رساندم و مست شدم از بوی خاک باران خورده، و آن بو خوش بو ترین بویی بود که در تمام عمرم به مشامم رسیده بود.

با هر نفس عمیقی که می کشیدم تمام جان و روحم پر می شد از بوی خاک و این خیلی برایم لذت بخش بود کاش همیشه این بو در داخل حیاطمان می ماند و من هر روز می توانستم آن را بو کنم.

به باغچه نزدیک شدم و بر روی شبنمی که بر روی گل ها و برگ درختان نشسته بود دست کشیدم، آن ها هم سرحال به نظر می رسیدند و از همیشه سرحال تر بودند و من فکر می کنم که آن ها هم غرق آن بوی دل انگیز شده یودند.

بوی خاک برایم یادآورد خاطرات بسیار شیرینی است، چشمانم را بستم و بعد از یک نفس عمیق در عالم رویا به روستا و خانه مادر بزرگم رفتم، به بوی کاه گل خانه مادر بزرگم بعد از بارش باران که دقیقا همین بو را می داد و چقدر دلتنگ آن جا و مادر بزرگم بودم.

باران هم خودش زیبا است و هم با رفتنش زیبایی ها زیادی را به وجود می آورد و تا ساعت ها آدم می تواند محو آن زیبایی ها شود، مانند شبنمی که بر روی گل ها می نشیند، بوی خاک، و آسمانی که بعد از بارش از همیشه زیبا تر می شود و آدم نمی تواند از آن چشم بردارد.

اگر از من بپرسند که خوش بو ترین چیزی که تا به حال بو کرده ای چیست قطعا خواهم گفت بوی خاک پس از باران، کاش از روی این بو می توانستند عطری بسازند تا آدم هرگاه دل تنگ بوی خاک بعد از باران شد بتواند آن را بو کند و یا همیشه در فضا بوی آن پخش شود اما فکر نمی کنم هیچکس بتواند آن را بسازد و خالق چنین بو های فوق العاده ای فقط پروردگار جهان هستی می تواند باشد.

  • اشتراک گذاری

انشا زیبا و خواندنی در مورد خداحافظی از دوستان در پایان سال تحصیلی برای کودکان، نوجوانان و دانش آموزان پایه چهارم تا دوازدهم

انشا درباره خداحافظی از دوستان در پایان سال تحصیلی
انشا درباره خداحافظی از دوستان در پایان سال تحصیلی
تلخ ترین روز در تمام طول سال تحصیلی آخرین روز و روزی است که قرار است با دوستان و معلمانمان خداحافظی کنیم و نمی دانیم که سال دیگر باز هم آن ها را خواهیم دید یا نه و این خیلی تلخ و ناراحت کننده است.

خداحافظی با دوستانی که یک سال در کنارشان بوده ای با آن ها خندیده ای، درد و دل  کرده ای، گاهی گریه کرده ای و دیگر مانند اعضای خانواده ات شده اند خیلی سخت است، به همین خاطر من هیچوقت روز آخر مدرسه را دوست ندارم.

با انکه بعضی ها خیلی خوشحال هستند که به تعطیلات تابستانی می روند اما برای من آن روز خیلی غم انگیز است، روزی که برای آخرین بار کسانی را می بینم که یکسال هر روز در کنارشان بوده ام و با آن ها وقت گذرانده ام.

هرسال موقع خداحافظی با دوستانم همدیگر را بغل می کنیم و آن قدر گریه می کنیم برای اینکه قرار است مدتی همدیگر را نبینیم که دیگر جانی برایمان نمی ماند اما در انتها به یکدیگر قول می دهیم که سال دیگر هم در کنار هم باشیم و همدیگر را ببینیم آن وقت کمی آرام می شویم و دوباره نور امید در دلمان جوانه می زد.

به رسم هر سال با دوستانم گوشه ای از حیاط مدرسه می نشینیم و خاطرات یک سال اخیر را مرور می کنیم، از مرور خاطرات گاهی لبخند به لبانمان می آید و گاهی دوباره چشمانمان پر از اشک می شود.

به همدیگر قول می دهیم که همیشه حتی در دانشگاه هم کنار یکدیگر باشیم و همیشه دوستان خوبی برای هم باقی بمانیم؛ من فکر می کنم خالص ترین و پاک ترین دوستی ها دوستی های است که از زمان مدرسه و در مدرسه شکل می گیرد و باید خیلی قدر آن را بدانیم و همیشه از آن محافظت کنیم.

با اینکه با دوستانم می توانیم در زمان تعطیلات هم یکدیگر را ببینیم اما گویی که  آن دیدن هر روزه در مدرسه و بودن در کنار همدیگر برایمان عادت شده است و دل کندن خیلی برایمان سخت است.

در پایان هر سال تحصیلی ما هم یک سال بزرگ تر می شویم و به معلوماتمان اضافه می شود و در کنار آن دوستی ها و ارتباط هایمان هم محکم تر و صمیمی تر می شود، به همین خاطر است که هر سال که جلو تر می رویم خداحافظی از دوستانمان هم برایمان سخت تر است.

اما دوستی های خوب و محکم هیچگاه از بین نمی روند و ما هم با امیدواری به دیدن دوباره یکدیگر و اینکه در سال بعد دوستی هایمان محکم تر هم خواهد شد از یکدیگر خداحافظی می کنیم و خودمان را آماده می کنیم برای شروعی دوباره به امید دوستی های بهتر و پاک تر.

  • اشتراک گذاری

انشا زیبا و خواندنی در مورد منظومه شمسی و ستارگان برای کودکان، نوجوانان و دانش آموزان پایه چهارم تا دوازدهم

انشا در مورد منظومه شمسی کلاس چهارم
انشا در مورد منظومه شمسی کلاس چهارم
منظومه شمسی منظومه ای است که خورشید و سیارات دیگری که در پیرامون آن در مدارهایی مستقیم و غیر مستقیم به دور آن می چرخند تشکیل شده است.

منظومه شمسی از دو گروه تشکیل شده است، منظومه شمسی درونی و منظومه شمسی بیرونی، سیارات درونی منظومه شمسی سیارات عطارد، زهره، مریخ و زمین هستند که این سیارات در مدار درونی منظومه شمسی و مداری نزدیک به خورشید به دور آن می چرخند.

سیارات بیرونی منظمه شمسی هم عبارتند از سیارات؛ زحل، مشتری، نپتون و پلتون، این سیارات به دلیل اینکه از خورشید دور تر هستند به آن ها سیارات بیرونی می گویند.

سیارات درونی بیشتر از سنگ ساخته شده اند و نسبت به سیارات بیرونی کوچک تر هستند و سطوحی سنگی و جامد دارند اما سیارات بیرونی فقط از سنگ و جامد تشکیل نشده اند و  گاز های مختلف دیگری هم در ساختار آن ها مشاهده می شود.

سیارات بیرونی به دلیل اینکه بیشتر از گاز تشکیل شده اند چگالی کمی هم دارند و بزرگ هستند، به سرعت می چرخند و ماه های زیادی در پیرامون خود دارند، اطلاعات بیشتری از سیارات بیرونی در اختیار نیست به دلیل اینکه آن ها خیلی دور تر از سیارات درونی هستند و هنوز دانشمندان نتوانسته اند تحقیقات بیشتری بر روی آن ها به عمل بیاورند.

در منظومه شمسی تمام اتفاقات حول ستاره خورشید می گردد و خورشید در راس منظومه شمسی قرار دارد، خورشیدیک غول گازی بسیار بزرگ و داغ است که از خود نور و گرما می بخشد.

هشت سیاره به دور خورشید در حال گردش هستند که نزدیک ترین سیاره به آن عطارد است و دور ترین سیاره از آن نپتون است، بزرگ ترین سیاره منظمه شمسی مشتری است و کوچک ترین سیاره این منظومه عطارد است.

و اما سیاره ای که ما انسان ها بر روی آن زندگی می کنیم و یکی از سیارات منظومه شمسی است زمین، زمین تنها سیاره ای است که موجودات زنده بر روی آن زندگی می کنند.

با چرخش خورشید زمین هم می چرخد و یک روز کامل زمان می برد تا این چرخش کامل شود و 365 روز طول می کشد تا زمین به طور کامل  یک مدار به دور خورشید را کامل کند که برای ما یک سال طول می کشد.

همه چیز در منظومه شمسی به دور خورشید نمی گردد و در منظومه شمسی ماه هم به دور زمین می چرخد، زمین به دور خورشید بر روی یک  حلقه حرکت می کند  که شبیه به بیضی است و به آن مدار زمین می گویند.

  • اشتراک گذاری

انشا زیبا و خواندنی در مورد خداحافظی معلم از دانش آموزان و مدرسه برای کودکان، نوجوانان و دانش آموزان پایه چهارم تا دوازدهم

انشا در مورد خداحافظی معلم از دانش آموزان و مدرسه
انشا در مورد خداحافظی معلم از دانش آموزان و مدرسه
مادر من معلم مدرسه است، روزی که داشتم با او درباره روز آخر مدرسه و تلخی های آن صحبت می کردم او هم با من ابراز همدردی کرد و گفت او هم در آخرین روز مدرسه چنین احساسی دارد و دلتنگ مدرسه و دانش آموزانش می شود.

کمی متعجب شدم و باورش برایم سخت بود، فک می کردم تنها دانش آموزان هستند که در روز آخر مدرسه دلتنگ دوستان، معلم و مدرسه می شوند و احساس ناراحتی می کنند.

اما مادرم برایم توضیح داد که او و حتی دیگر همکارانش هم چنین احساسی دارند، مادرم می گفت با این که چندین سال است که در مدرسه مشغول به کار است و با دانش آموزان زیادی سر و کار داشته است اما هنوز هم در پایان هر سال تحصیلی احساس ناراحتی و دلتنگی می کند.

مادرم تک تک دانش آموزانش را بسیار دوست دارد و همیشه نگران آن ها است و برای آموزش و تربیت آن ها هر کاری از دستش بر بیاید انجام می دهد و می گوید در آخرین روز مدرسه با فکر به اینکه شاید دیگر شاگردانش را هیچوقت نبیند خیلی غمگین و ناراحت می شود و برای تک تک آن ها دلتنگ می شود.

او در آخرین روز مدرسه تک تک شاگردانش را در آغوش می گیرد و برای آن ها دعای خیر و آرزوی موفقیت می کند و خودش گفت که لحظه به لحظه با بغل کردن هر کدام از آن ها که گریان هستند بغضش را قورت می دهد تا اشکش سرازیر نشود در مقابل محبت بی اندازه آن ها.

مادرم حتی برای مدرسه هم دل تنگ می شود با اینکه می داند باز هم به آن جا بر می گردد در آخرین رو مدرسه با تمام گوشه کنار های مدرسه هم خداحافظی می کند، چرا که مدرسه دیگر تبدیل به خانه دوم او شده است و جدایی از آن برایش خیلی سخت و دشوار است.

به جای تمام معلم های دنیا به دستان زحمت کش مادرم بوسه می زنم و از او تشکر می کنم که این چنین مسئولیت پذیر، وفادار و با محبت است نسبت به شغلش و دانش آموزانش.

بی شک تمام معلم ها مانند مادرم این چنین مهربان و مسئولیت پذیر هستند و ما هر چقدر هم که از آن ها تشکر و قدردانی کنیم باز هم گوشه ای از زحماتی که آن ها برای ما می کشند جبران نمی شود.

پس در آخرین روز مدرسه زمانی که از جدایی از دوستان و معلمتان ناراحت و غمگین هستید بدانید که معلمتان هم چنین احساسی دارد و او هم مانند شما ناراحت است و تنها چیزی که شاید کمی او را خوشحال کند قدردانی از زحماتش است.

  • اشتراک گذاری

انشا زیبا و خواندنی در مورد پنجره ای رو به پاییز برای کودکان، نوجوانان و دانش آموزان پایه چهارم تا دوازدهم

کوچه سرسبزمان با آن درختان سربه فلک کشیده و تنومند که آن قدر در هم پیچ و تاب خورده و رشد کرده اند که دیگر به راحتی نمی توان آبی آسمان را مشاهده کرد دیگر دارد تغییر رنگ می دهد و من هر روز از پشت پنجره اتاقم شاهد نارنجی شدن  برگ درختان آن هستم.

این تغییر رنگ از سبز به نارنجی خبر از آمدن پاییز را می دهد، پاییزی که درست است سرسبزی و طراوات درختان را از بین می برد اما آن قدر زیبا و دل انگیز است که نمی توان آن را دوست نداشت و از آمدنش خوشحال نشد.

هر روز پنجره اتاقم را باز می کنم و به تماشای آمدن پاییز می نشینم، آن قدر آهسته می آید که گاهی اصلا متوجه حضورش نمیشوی شاید خودش هم دوست ندارد که سرسبزی و طراوات درختان را از آن ها بگیرد اما این قانون این طبیعت و این دنیا است و این چرخش فصل ها هر کدام منفعتی برای این زمین زیبا دارند.

روزهایی پاییزی را که در آن باد می وزد را خیلی دوست دارم، زمانی که باد می وزد و برگ درختان رقص کنان در هوا می چرخند و بر روی زمین می افتند برایم خیلی هیجان انگیز است، صدای پای آدم هایی که بر روی برگ ها راه می روند و صدای جاروی رفتگر مهربانی که برگ ها را به کناری جارو می زند برایم لذت بخش ترین موسیقی دنیا است و از پشت آن پنجره کوچک ساعت ها به شنیدن این موسیقی گوش نواز می نشینم.

آن قدر به تماشای پاییز می نشینم تا آفتاب غروب کند و به راستی که بسیار دل نشین است تماشای غروب پاییز زمانی که هم آسمان نارنجی است هم زمین و این زیبا ترین شباهت بین زمین و آسمان است.

درخت خرمالوی خانه همسایه که آن هم خبر از آمدن پاییز را می دهد و آن هم روز به روز نارنجی تر و بزرگ تر می شود هم برای من زیباترین تصویر دنیا را از پشت آن پنجره کوچک به نمایش می گذارد.

در فصل های دیگر به دلیل در هم تنیده بودن شاخ و برگ درختان من نمی توانم آدم هایی را که در کوچه رفت و آمد می کنند را ببینم، اما با آمدن پاییز و برگ ریزانش می توانم آدم ها را ببینم آدم هایی که می دانم هر کدام قصه ای دارند، عده ای خوشحال اند و لبخند به لب دارند و عده ای هم غمی در چهره دارند.

پاییز یکی از زیباترین، خوش رنگ ترین و خوش آب و هوا ترین فصل های پروردگار است و من از این که پنجره ای هرچند کوچک رو به آن دارم و می توانم هر روز زیبایی آن را شاهد باشم از خداوند سپاس گذارم پاییز برای من فصل تمام زیبایی ها و قشنگی های این دنیا است.

  • اشتراک گذاری

همه ما در آخرین روز مدرسه هم خوشحال هستیم هم ناراحت، خوشحال از اینکه به تعطیلات تابستانی می رویم و می توانیم بدون استرس برای درس و مدرسه استراحت و تفریح  کنیم.

ناراحت هستیم به این خاطر که مدتی را باید از مدرسه، دوستان و همکلاسی هایمان دور باشیم و این احساس دلتنگی در ما ایجاد ناراحتی می کند؛ و این احساس ناراحتی و خوشحالی در کنار هم یک تلخ و شیرینی را در وجودمان به وجود می آورد که تجربه ای جالب است.

دوری از مدرسه باعث می شود که ما بیشتر به اهمیت آن پی ببریم و بیشتر دل تنگ آن شویم، دوری از مدرسه یعنی دوری از دوستانی که هرروزت را در کنارشان سپری می کنی، یعنی دوری از خوراکی های خوشمزه ای که هر روز مادرت در کیفت می گذارد.

دوری از مدرسه این را به ما یادآوری می کند که اگر ما روزی به مدرسه نرویم و هیچ علمی نیاموزیم تبدیل به آدمی خواهیم شد که هیچ هدف و انگیزه ای در زندگی ندارد و یک زندگی کسالت آور را تجربه خواهد کرد.

مدرسه جایی است که بهترین دوستت را در آن پیدا می کنی، علم و سواد می آموزی، مدرسه باعث ایجاد هدف در ما می شود، با رفتن به مدرسه و کسب علم است که می توانیم در آینده به موفقیت برسیم و دوری از مدرسه تمام این مسائل را برایمان یادآوری می کند.

تعطیلات تابستان و دوری از مدرسه این فرصت را به ما می دهد که به جسم و مغزمان یک استراحت بدهیم و بعد دوباره پر انرژی و پر قدرت به سراغ کسب علم برویم.

اگر زمان دوری از مدرسه طولانی شود ممکن است انگیز ما برای کسب علم به طور کامل از بین برود و تبدیل به یک آدم تنبل شویم که هیچ هدفی برای زندگی و آینده اش ندارد و این فقط به ضرر خودمان است.

ما به دوری از مدرسه باید به چشم یک فرصت نگاه کنیم تا بتوانیم پر قدرت خودمان را آماده کنیم برای بازگشت به مدرسه و کسب علم، ما در مدرسه که یک اجتماع کوچک است معاشرت کردن با دوستان، همکلاسی ها و معلم ها را می آموزیم و دوری طولانی از مدرسه ممکن است باعث آسیب در روابط اجتماعی ما شود.

مدرسه مانند خانه دوم ما است و ما باید به همان اندازه آن را دوست داشته باشیم و دوری از آن برایمان راحت نباشد، مدرسه مکانی مقدس است که ما را تبدیل به یک آدم با سواد و با فرهنگ می کند و ما باید به جای دوری از آن همیشه خواهان نزدیکی و بودن در آن باشیم و قدر چند سال تحصیل در مدرسه را بدانیم چرا که به سرعت سپری می شود و تمام.

  • اشتراک گذاری

انشا زیبا و خواندنی در مورد نامه ای به معلم برای کودکان، نوجوانان و دانش آموزان پایه چهارم تا دوازدهم

معلم عزیزم از اینکه سال تحصیلی که گذشت را در کنار من و همکلاسی هایم بودین و برای پیشرفت تحصیلی ما تمام تلاشتان را کردید از شما سپاسگزارم و ممنونم که وقتتان را صرف آموزش به ما کردید.

می دانم که در سالی که گذشت من شما را اذیت کردم و همیشه دانش آموز خوبی برای شما نبودم و حتی گاهی در انجام تکلایفم کوتاهی کردم اما شما همیشه صبورانه من را راهنمایی می کردید و تشویق به درس خواندنم می کردید و من از شما ممنونم چرا که این صبر و مهربانی شما علاقه من به درس خواندن را چندین برابر کرد.

از شما ممنونم که بدون هیچ توقعی برای پیشرفت من و دیگر دانش آموز ها تلاش کردید، تمام علم تان را به آموزش دادید و با فداکاری هر کاری که می دانستید به فهم و یادگیری ما کمک می کند انجام دادید.

مهربانی و صبوری شما و اینکه با ما مانند یک دوست رفتار می کردید باعث شد که من مدرسه را مانند خانه دوم خودم بدانم و آن را دوست داشته باشم، روز های تعطیل لحظه شماری می کردم برای آمدن به مدرسه و دیدن دوباره شما و این ها همه بخاطر خوبی و مهربانی شما بود.

از اینکه دیگر دارد سال تمام می شود و شایددیگر نتوانم شما را ببینم خیلی ناراحت هستم و دل تنگ شما خواهم شد، اما هیج گاه تا آخر عمرم سال تحصیلی که با شما گذراندم و شما را از یاد نخواهم برد.

شما هم علم به ما آموختید هم درس زندگی به ما دادید، من مهربانی و صبوری و فداکاری را از شما آموختم و همیشه مدیون شما خواهم بود، می دانم که نمی توانم زحماتی که شما برایم کشیدین را جبران کنم و فقط می توانم قدردان زحماتتان باشم.

همیشه از ما می خواستید که اگر شما را دوست داریم درسمان را خوب بخوانیم و به یک آدم موفق تبدیل شویم و من به شما قول می دهم که درسم را خوب بخوانم و به موفقیت برسم و در این راه شما الگو و انگیزه من خواهید بود.

از شما ممنونم که هر گاه من و بقیه به کمک احتیاج داشتیم مانند یک دوست در کنارمان بودید و بهترین راهنمایی ها و مشورت ها را به ما می دادید، ممنونم که بیشتر از وظیفه تان برای ما وقت و انرژی گذاشتید و من هیچوقت این بزرگی شما را فراموش نخواهم کرد.

معلمی که می گویند شغل انبیا است به درستی که برازنده شما است و من چیزهای بسیار زیادی از شما یاد گرفتم که مطمئن هستم در مسیر زندگی خیلی به دردم خواهم خورد.

امیدوارم که تمام اذیت های من و دیگر دوستانم را ببخشید و به پای کودکی و خامی ما بگذارید و بدانید که من خیلی شما را دوست دارم و قدردان تمام زحمت هایی که برایم کشیدید هستم و هیچگاه شما را فراموش نخواهم کرد.

  • اشتراک گذاری

انشا زیبا و خواندنی در مورد توکل بر خدا برای کودکان، نوجوانان و دانش آموزان پایه چهارم تا دوازدهم

توکل به خداوند به این معنی است که کاری را که دیگر انجام آن از دست ما خارج است به خداوند بسپاریم و ایمان داشته باشیم که خداوند آن را برای ما حل خواهد کرد.

وقتی که به خداوند توکل می کنیم و کار یا مشکی را به او میسپاریم یک احساس آرامشی در وجودمان احساس خواهیم کرد و دیگر خیالمان راحت است که آفریدگارمان آن مشکل را برایمان حل خواهد کرد.

ما در انجام هر کاری باید توکلمان به خداوند باشد و همه چیز را از او بخواهیم و اگر بخواهیم دست به دامن کسی جز خداوند شویم نشان دهنده شرک و بی ایمانی ما خواهد بود.

فقط خداوند است که به هنگام سختی ها و مشکلات در کنار ما است و به ما کمک می کند و ما هیچگاه نباید ایمان و توکلمان نسبت به او را از دست بدهیم چرا که او همواره تحت هر شرایطی همراه و یاری رسان بندگانش است.

اکثر ما آدم ها کمی عجول هستیم و دوست داریم که نتیجه توکلمان به خداوند را به سرعت ببینیم اما گاهی ممکن است خداوند کمی دیرتر و در زمانی مناسب جواب توکل ما را بدهد و ما متوجه آن نشویم، در هر صورت خداوند هیچ توکلی را بی جواب نمی گذارد و امید بندگانش را نا امید نمی کند.

اگر گاهی به خداوند توکل می کنید اما نتیجه ای که دلخواهتان است را نمی گیرید باید بدانید که خداوند بهترین تصمیم ها را برای ما می گیرد و در هر اتفاقی که برایمان می افتد حکمتی وجود دارد که ممکن است خیلی بعد ها متوجه آن شویم.

توکل به خداوند به این معنی نیست که دیگر انجام تمام کارهایمان و حل تمام مشکلاتمان را به دست خداوند بسپاریم و بگوییم توکل بر خداو دیگر خودمان هیچ کاری انجام ندهیم بلکه باید تلاشمان را بیشتر کنیم چرا که خداوند انسان های پر تلاش را دوست دارد و حتی در قران هم به این نکته اشاره کرده است که از تو حرکت و از من برکت.

افرادی که توکلشان همیشه به خداوند است زودتر به خواسته ها و اهدافشان می رسند و همچنین ایمان قوی تری هم دارند، این افراد هیچ وابستگی به کسی به غیر از خداوند ندارند و همه چیز را از خود او طلب می کنند.

توکل به خداوند باید به گونه ای باشد که هیچ شک و تردیدی در دلمان وجود نداشته باشد و باور داشته باشیم که خداوند به ما کمک خواهد کرد، خداوند هیچگاه بندگانش را تنها نمی گذارد و همواره بهترین ها را برای بندگانش می خواهد؛ هیچگاه در زندگی نباید از یاد او غافل شویم و باید همیشه شکرگزار نعمت های او باشیم و هیچگاه توکلمان را از دست ندهیم.

  • اشتراک گذاری

انشا زیبا و خواندنی در مورد یکی از خاطرات زندگی خود برای کودکان، نوجوانان و دانش آموزان پایه چهارم تا دوازدهم

سال گذشته از طرف مدرسه سفر به مشهد را برای اردو برای دانش آموزان گذاشته بودند، تقریبا تمام دوستانم می خواستند که به این سفر بروند و من هم خیلی دوست داشتم که تجربه سفر به مشهد را با دوستانم تجربه کنم.

پدر و مادرم اول کمی مخالفت می کردند اما من بالاخره توانستم آن ها را برای رفتن به این اردوی زیارتی راضی کنم، خیلی هیجان زده و خوشحال بودم و روز ها را می شماردم برای شروع روز سفر.

سرانجام روز موعود فرا رسید، تمام بچه هایی که می خواستند به اردو بیایید به همراه پدر و مادر هایشان به راه آهن آمده بودند و همگی خوشحال بودند، چندتا از معلم ها هم مارا در این سفر همراهی می کردند.

ما بعد از توصیه های پدر و مادر ها و خداحافظی از آن ها سوار قطار شدیم و قطار به راه افتاد، من و دوستانم با همدیگر در یک کوپه بودیم و تا رسیدن به مشهد با یک دیگر حرف زدیم و گفتیم و خندیدم  و اصلا متوجه زمان نبودیم و وقتی به خودمان آمدیم به مقصد رسیده بودیم.

زمانی که از راه آهن بیرون آمدیم و چشمم به گنبد و گلدسته امام رضا(ع) افتاد یک حس خوبی در دلم جاری شد، معلم ها و ما همگی به سمت حرم سلام دادیم و به سمت محلی که برای اسکانمان آماده کرده بودند رفتیم.

برایم عجیب بود که در مشهد احساس غربت نمی کردم و احساس می کردم که به این شهر تعلق دارم، دوست داشتم هرچه زود تر به زیارت امام رضا(ع) بروم، بخاطر اینکه شب رسیده بودیم قرار شد که استراحت کنیم و فردا صبح برای زیارت برویم.

اما ما هیچکدام خواب به چشمانمان نمی آمد و دوست داشتیم لحظه به لحظه آن سفر را در کنار یکدیگر خوش بگذرانیم، صبح روز بعد به حرم رفتیم، دوست داشتم تا شب در حرم بمانم و زیارت کنم.

حرم امام رضا یک حال و هوای خاص و غریبی داشت و جای جای آن برایم دوست داشتنی و لذت بخش بود، ما برای نهار دعوت شدیم برای خوردن غذای حرم امام رضا و فکر نمی کنم که طعم و مزه آن غذا را هیچگاه از یاد ببرم.

سفر ما 3 روزه بود و ما در این 3 روز روزی 3 بار برای زیارت امام رضا می رفتیم و بودن در آن جا برای همگی ما لذت بخش بود، روزی هم به بازار رضا رفتیم که آن هم خاطره جالبی بود یک بازار بزرگ و سرپوشیده با بافت قدیمی که تمام سوغات مشهد در آن پیدا می شود و همگی برای خانواده هایمان از آن جا خرید کردیم.

سفر به مشهد و زیارت حرم امام رضا (ع) و بودن در کنار دوستان و همکلاسی هایم به یکی از بهترین خاطره های من در زندگی تبدیل شد و هیچگاه آن را از یاد نخواهم برد و امیدوارم که هر مسلمانی برای یک بار هم که شده بتواند به زیارت امام رضا (ع) برود.

  • اشتراک گذاری

مهره دار یا بی مهره :
اکثر جانوران روی کره زمین به 2 بخش مهردار و بی مهره تقسیم می شوند.

مهره دار:
یعنی استخوان دارد . مثل انسان، تمساح ، مار، ماهی ، مرغ وخروس و اسب و گاو.

بی مهره :
یعنی استخوان ندارد و بدنی نرم دارد ، مثل کرم خاکی یا حلزون

تمساح چیست؟
تمساح حیوانی چهار دست و پا و مهره دار و تخم گذار و در زمین می خزد که به آن خزنده می گویند.

ویژگی یک تمساح:
مهره دار است.

نیمه آبزی است : یعنی هم در آب زندگی می کنند و هم در خشکی. ( آبزی = آب زیست).

تخم گذار است، مثل مرغ تخم می گذارد و بچه ها از تخم بیرون می آید.انها تخم های خود را پنهان می کنند ، و تخم ها در دمای محیط تبدیل به نوزاد تمساح می شود.

خونسرد است.

 

تمساح کجا زندگی میکنه

 

آنها در اب شنا می کنند.

با توجه به خونسرد بودن می‌تواند مدت طولانی بدون غذا زنده بماند

اجزای بدن یک تمساح:تحقیق در مورد تمساح کلاس
چهار دست و پا ، پوست فلس‌دار یا پولک‌دار ، چشم و گوش ، دم ، دندان های تیز و آرواره بزرگ.

تمساح کجا زندگی میکنه:/ تحقیق در مورد تمساح برای کودکان
تمساح‌ها در رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و سرزمین‌های مرطوب و در آب‌های شیرین و گاهی در آب لب‌شور یا آب شور زندگی می‌کنند.

تمساح ها چه چیزی می خورند:
تمساح های کوچک از حشرات و ماهی‌های کوچک تغذیه می‌کنند.

تمساح های بزرگ نیز از ماهی، لک لک ، مارهای ابی کوچک، حیواناتی که در انجا حضور دارند، تغذیه میکنند.

اندازه تمساح ها چقدر است؟تحقیق در مورد تمساح کلاس اول دوم سوم
از 2 متر است تا 6 متر . مثلا حدود 3 برابر قدر یک انسان بزرگ .

پوشش یا پوست بدن تمساح چیست کلاس سوم؟
 از پوستی شاخی و خشک پوشیده شده است که معمولا بر روی آن فلس ها قرار دارند.

یکی از ویژگی‌های بارز تمساح ها دارا بودن پوست فلس‌دار یا پولک‌دار است.

این فلس‌ها عمیق هستند و اغلب به عنوان زره پوستی در خزندگان در نظر گرفته می‌شوند.

  • اشتراک گذاری

انشای خواندنی درباره ضرب المثل در خانه اش همیشه باز است
مقدمه: ضرب المثل در خانه اش همیشه باز است یکی از ضرب المثل های شیرین فارسی است که به مهمان نوازی و خونگرمی برخی آدم ها اشاره دارد و اغلب برای تحسین و تعریف فردی به کار می رود که در مهمان دوستی زبانزد می باشد.

بدنه: بعضی آدم ها به قدری مهمان نواز هستند که زمانی که قدم به خانه آن ها می گذاریم از مهربانی و خونگرمی آن ها حال بسیار خوبی پیدا کرده و هنگام خداحافظی دلتنگ آن ها می شویم و ضرب المثل “فلانی در خانه اش همیشه باز است” از این صفت و ویژگی بسیار زیبا و پسندیده صحبت می کند.

وقتی می گوییم در خانه کسی همیشه باز است منظورمان به هیچ وجه این نیست که او هیچ وقت در خانه اش را نمی بندد و هر کسی از کوچه و خیابان می تواند سرش را انداخته و وارد خانه او شود بلکه باز بودن در خانه یک عبارت تمثیلی است و به یک خصوصیت خوب در صاحب خانه اشاره می کند.

این ضرب المثل به این معنا است که شخص مورد نظر همیشه از رفتن مهمان به منزلش خوشحال می شود و با مهربانی و ادب از او پذیرایی کرده و همه سعی خود را به عنوان میزبان می کند تا مهمانش در مدتی که در خانه او به سر می برد هرگز کم و کسری نداشته باشد.

برعکس این آدم ها کسانی هستند که با رفتار زشت و زننده خود باعث می شوند مهمان خیلی زود خانه آن ها را ترک کرده و دیگر هرگز هوای رفتن به آن جا به سرش نزند. این افراد معمولا تنها هستند و کسی دوست ندارد با آن ها ارتباط داشته یا برای مهمانی به منزل آن ها برود.

نتیجه: ضرب المثل زیبای در خانه اش همیشه باز است درباره خصلت نیکوی مهمان نوازی و احترام گذاشتن به مهمان صحبت می کند که جزو خصوصیات رفتاری بسیاری از ایرانیان می باشد. مهمانی رفتن به خانه این آدم ها با حال و احساس خوبی همراه است. آن ها هرگز تنها نمی مانند و همواره با روی خوش با کسانی که قدم به منزل آن ها گذاشته اند برخورد می کنند.

انشای آموزنده درباره در خانه اش همیشه باز است
عید نوروز فرصت خوبی برای مهمانی رفتن و میزبان بودن است. فرصت خوبی برای تازه کردن دیدارها و صله رحم که صد البته یکی از اهداف قشنگ نیاکان ما از برگزاری چنین رسم خجسته ای نیز همین بوده است.

خانواده ما نیز مانند همه مردم در این ایام به خانه اقوام و دوستان و آشنایان می رویم و معمولا هر سال عید مهمانان زیادی به منزل ما می آیند به گونه ای که تمام مدت عید نوروز اگر به مهمانی نرفته باشیم مهمان داری می کنیم.

پدر و مادر من انسان های بسیار مهمان نوازی هستند و بارها از دیگران شنیده ام که به عنوان تعریف از آن ها می گویند که در خانه ما همیشه باز است. زمانی که سن کمتری داشتم منظور آن ها را از بیان این جمله درک نمی کردم اما بزرگ تر که شدم متوجه معنی این ضرب المثل شدم و به داشتن چنین پدر و مادری افتخار کردم.

پدر و مادرم جزو آدم هایی هستند که همواره سعی می کنند گره از کار دیگران باز کنند، در کمک کردن پیشقدم می شوند و هرگاه مهمان به منزل ما می آید با تمام وجود تلاش می کنند تا وسایل راحتی مهمان فراهم باشد.

البته باید بگویم مادرم در کنار این خصوصیات خوب یک ویژگی زیبای دیگر هم دارد و آن این است که همیشه در عین سادگی و بدون تجملات کاری می کند که به مهمانان در منزل ما خوش بگذرد. او بر این باور است که هنر یک کدبانو این است که بدون اسراف کاری و تجمل گرایی یا چشم و هم چشمی بتواند به بهترین شکل ممکن با مردم ارتباط داشته باشد و مهمان نواز باشد.

این خصوصیات والدینم باعث شده من از کودکی به رفت و آمدهای فراوان در خانه مان عادت داشته باشم زیرا ما در ایام و مناسبت هایی مثل اعیاد هرگز تنها نیستیم و اغلب خانه مان مرکز تجمع اقوام دور و نزدیک می باشد.

  • اشتراک گذاری

انشای کوتاه درباره روز معلم برای پایه ششم
ما هر سال در چنین روزی با زنده نگاه داشتن یاد استاد شهید مطهری مقام معلم را گرامی می داریم و سعی می کنیم با شیوه های مختلف نسبت به معلمان و آموزگاران خود که از هیچ تلاشی برای افزایش علم و دانش ما فروگذار نبوده اند سپاسگزاری کنیم.

معلمی شغل انبیا و معلم یکی از تاثیرگذارترین افراد در زندگی همه ما می باشد زیرا بدون او ما هرگز نمی توانستیم خواندن و نوشتن یاد بگیریم، درباره موضوعات مختلف آگاهی کسب کنیم و در یک کلام به رشد و پیشرفت در زندگی خود برسیم.

مقام معلم به قدری والا است که امام علی علیه السلام در این باره می فرمایند “هر کس یک کلمه به من بیاموزد من را بنده خود کرده است.” و این حدیث به زیبایی نشان می دهد ما در مقابل معلمان خود چه وظیفه سنگینی بر دوش داریم.

معلمان نه فقط یک کلمه بلکه دنیایی از آگاهی ها را به ما منتقل می کنند و بی شک در مقابل چنین کسانی باید به زانو در آمد و در نهایت احترام و ادب با آن ها رفتار نمود.

امروز روز معلم است و من از معلم مهربانم به دلیل زحمات فراوان و بی دریغی که برای من کشیده است از صمیم قلب تشکر می کنم، معلم عزیزم! روزت مبارک …

انشای زیبا درباره روز معلم برای پایه هفتم
امروز روز گرامی داشت مقام کسی است که به ما خواندن و نوشتن آموخت، به ما یاد داد قلم در دست بگیریم و دروازه های دنیای آگاهی را به روی ما گشود تا هر زمان که می توانیم و یا بهتر بگویم تا پایان زندگی خود در این دنیا جست و جو کنیم و چیزهای جدید یاد بگیریم.

امروز روز کسانی است که نقش بسیار مهمی در زندگی همه ما ایفا کرده اند، کسانی که به رشد و تربیت ما کمک کرده اند، کسانی که وجودشان سرشار از مهربانی و فداکاری است و با تلاشی که از عمق جان شان بر می آید ما را به رشد و تعالی رسانده اند.

امروز روز معلمان، آموزگاران و استادان است، روز همه آنانی که حتی یک کلمه به ما آموخته اند، ما را با یک مهارت آشنا کرده اند، در افزایش علم و دانش به ما کمک کرده اند و همه کسانی که راه درست را به ما نشان داده اند.

معلمانی که همه وجود خود را صرف افزایش علم دانش آموزان کرده اند و در این راه از هیچ مشقت و تلاشی فروگذار نبوده اند و همواره به این امید ادامه داده اند که دانش آموزان آن ها در آینده به افرادی مفید در جامعه تبدیل شده و برای وطن خود افتخار آفرین خواهند شد.

ما دانش آموزان وظیفه مهمی در مقابل معلمان خود داریم و باید با تمام وجود درس بخوانیم و تلاش کنیم تا هرگز آن ها را نا امید نسازیم. روز معلم به تمامی آموزگاران این مرز و بوم مبارک …

  • اشتراک گذاری

انشای کوتاه درباره ولادت امام رضا برای کلاس ششم
امام رضا علیه السلام هشتمین پیشوای ما شیعیان هستند و تنها امام عزیزی که مرقد مطهرشان در کشورمان قرار گرفته است و همین بس تا هر سال هزاران هزار دوستدار ایرانی و غیر ایرانی از نقاط دور و نزدیک برای زیارت آن حضرت به شهر مقدس مشهد بشتابند.

زیارت کردن امام رضا حال و صفای فوق العاده ای دارد و به دل های خسته نور امید می پاشاند اما آیا تا به حال به این فکر کرده ایم که تنها زیارت کردن، از کسی محب و شیعه ائمه اطهار نمی سازد؟ آیا فکر کرده ایم که صرفا ادعای دوستدار ایشان بودن باعث نمی شود به عنوان یک شیعه دوازده امامی به حساب بیاییم؟

ما باید در عمل ثابت کنیم که در مسیر امامان معصوم قدم بر می داریم، باید در عمل پیروی آن ها باشیم و بدانیم که یک مومن و شیعه واقعی نه از روی حرف بلکه از عمل و رفتار و منش او شناخته می شود.

میلاد امام رضا علیه السلام نزدیک است و چه خوب بهانه ای برای همه ما است تا بتوانیم عهد و پیمان خود را با آن امام بزرگوار تجدید کرده و به احوال و رفتار خود بیشتر دقت کنیم و از خود سوال کنیم که چقدر به آن شخصیتی که شایسته دوستداران اهل بیت و امامان معصوم ما است نزدیک شده ایم.

به امید آن که همه ما عشق فروزان به امامان بزرگوار از جمله امام هشتم را در سینه شعله ور نگه داشته و به وظایفی که در قبال آنان داریم به خوبی عمل کنیم.

انشای ادبی درباره امام رضا برای کلاس هفتم
دلم هوای شهری را کرده است که هشتمین آفتاب فروزان امامت را در خود جای داده است، شهری که میزبان عزیزترین مهمان ایران زمین است، شهری که به واسطه حضور این مهمان، تقدس پیدا کرده و هر سال هزاران جان مشتاق و دوستدار اهل بیت را به سوی خود می کشاند.

دلم هوای مشهد الرضا کرده است. هوای این که با ورود به شهر و دیدن گنبد زیبای امام هشتم از دور، سلام و عرض ادب به آستان مقدسش کرده و اشک هایی که بر گونه هایم جاری می شوند شاهد این عشق و محبت باشند.

به زودی میلاد با سعادت امام رضا از راه می رسد و خوشا به سعادت همه آنانی که در این روز با شکوه در حرم مطهر ایشان گرد هم آمده و همراه با کبوتران، دل های خود را در آستان حضرتش به پرواز در می آورند. امامی که قدم به دیده تک تک ایرانیان گذاشته و حضور مبارکش به کشورمان افتخار بخشیده است.

کاش می شد من نیز در کنار خیل دوستداران امام رضا در صحن دلگشای حرم ایشان قدم می زدم، دو رکعت نماز عشق می خواندم و با خواندن زیارت نامه و دعا دل خسته ام را کمی آرامش می بخشیدم.

کاش می شد در این روزهای نورانی مهمان غریب الغربا بودم و از نزدیک به ایشان ادای احترام و ارادت می کردم. چه کنم که دستم کوتاه است و باید به سلامی از راه دور قناعت کنم … میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد.

  • اشتراک گذاری

انشای ساده درباره روز دختر
روز میلاد حضرت معصومه (س) یکی از روزهای بسیار خجسته ای است که همه شیعیان به خصوص در ایران آن را جشن گرفته و گرامی می دارند زیرا حضرت معصومه خواهر عزیز امام هشتم ما شیعیان می باشند و به عنوان بانویی با ایمان در دوران خود شناخته شده بودند.

با توجه به این که حضرت معصومه در دوران جوانی و در زمانی که هنوز ازدواج نکرده بودند فوت کرده اند، روز ولادت ایشان به نام روز دختر در تقویم ما ایرانی ها ثبت شده است و به همین مناسبت بسیاری از خانواده های متدین و شیعه که دارای دختر هستند این روز را به دختران خود تبریک گفته و به آن ها هدیه می دهند.

مرقد مطهر حضرت معصومه در شهر قم واقع شده است و هر سال هزاران هزار عاشق و دوستدار شیعه برای زیارت حرم ایشان به این شهر می روند زیرا آن حضرت هم به عنوان خواهر گرامی امام رضا و هم به دلیل ایمان و شخصیت والای خود از جایگاه بسیار بالایی در میان ایرانیان برخوردار می باشند.

حضرت معصومه به عنوان الگویی کامل و شاخص برای دختران شیعه شناخته شده اند و همه دختران نوجوان و جوان از رفتار و منش ایشان در زندگی خود الگو می گیرند زیرا دین اسلام برخلاف تصور بسیاری از دشمنان اسلام، نه تنها دختران و زنان را محدود نکرده بلکه به آنان ارزش و مقامی والا عنایت داشته و مقام زن را گرامی داشته است.

چه خوب است ما نیز این روز خجسته را به خواهر، دوستان و دخترانی که در میان اقوام خود داریم تبریک بگوییم و با تهیه هدیه ای هر چند کوچک دل آنان را شاد کنیم.

انشای زیبا درباره روز دختر
من به عنوان یک دختر مسلمان و شیعه افتخار می کنم که الگویی فرهیخته و با ایمان همچون حضرت فاطمه معصومه (س) دارم. بانوی دوشیزه ای که در طول عمر کوتاه خود به عنوان یک بانوی متدین شناخته شدند و پس از مرگ غمناک خود در حالی که از برادر عزیزشان دور بودند، در شهر قم به خاک سپرده شدند.

مقام این بانو به قدری در میان ما شیعیان والا و گرامی است که روز میلاد ایشان در تاریخ اول ذی القعده به عنوان روز دختر ثبت شده است. دخترانی که در زمان عرب جاهلیت زنده به گور می شدند و مایه خفت و خواری والدین خود محسوب می شدند با طلوع دین اسلام به قدری به آن ها توجه نشان داده شد که اصلا قابل مقایسه با دوره قبل از اسلام نمی باشد.

من بسیار خوشحال هستم که چنین روزی در تقویم ما وجود دارد که نشان دهنده مقام و ارزش دختران در اسلام و به خصوص در میان شیعیان می باشد. به علاوه از زمانی که خردسال بودم هر سال در این روز هدایایی از پدر و مادر و نزدیکانم دریافت می کرده ام که خوشحالی من را دو چندان می کرده است.

در پایان انشای خود فرا رسیدن روز دختر را به همه همکلاسی ها و دوستانم تبریک می گویم و از صمیم قلب از خداوند می خواهم به ما دختران ایرانی کمک کند تا با الگو قرار دادن بانوانی همچون حضرت فاطمه (س)، حضرت زینب (س) و حضرت معصومه (س) بتوانیم شخصیت خود را رشد داده و به سرزمین خود خدمت کنیم.

  • اشتراک گذاری

انشا دانش آموزی در مورد عید دیدنی

  • پنجشنبه 09 فروردین 1403
  • 22:04
  • انشاء ,

موضوع انشا عید دیدنی
سال که تحویل می‌شود، همه بسیار خوشحال هستند. آن‌ها می‌توانند به نزد بزرگ‌ترهای فامیل بروند و دیداری تازه کنند. عید دیدنی برای هرکس در هر سنی معنا و مفهومی متفاوت دارد. پدر و مادرها به نزد پدر و مادر خود می‌روند و عید را به آن‌ها تبریک می‌گویند‌. در ابتدا همه اعضای خانواده در خانه پدربزرگ و مادربزرگ دور هم جمع می‌شوند. عید دیدنی مانند یک شیرینی خوشمزه است و بوی خوش سبزی پلو با ماهی می‌دهد.

کودکان با یکدیگر سرگرم بازی می‌شوند و بزرگ‌ترها از برنامه‌هایی که برای تعطیلات دارند، سخن می‌گویند. هرکس مشغول است و همه شادند و می‌خندند. جمع شدن اعضای خانواده کنار یکدیگر، صمیمیت و مهربانی را بین آن‌ها تقویت می‌کنند. آن‌ها برای چندمین بار متوجه می‌شوند که تنها نیستند و افرادی هستند که آن‌ها را دوست دارد و برایشان عزیزند. این تجدید صمیمیت باعث می‌شود که پیوندهای خانواده مستحکم‌‌تر شود. آن‌ها مانند یک درخت تنومندی می‌شوند که هیچ ضربه تبر آن را از پای در نمی‌آورد. کودکان نیز از بزرگ‌ترهایشان می‌آموزند. آن‌ها پی می‌برند که اولین دوست هرکس خانواده‌اش است‌.

مفهوم خانواده در ذهن آن‌ها قوی می‌شود و می‌فهمند که می‌توانند در کنار آن‌ها از هر مشکل و سختی عبور کنند. خانه پدربزرگ یکی از قدیمی‌ترین خانه‌های شهر بود. درهای چوبی بودند و بالای هر در، شیشه‌هایی به رنگ آبی، سبز، قرمز و زرد وجود داشت. فرقی نمی‌کرد که سال تحویل در نیمه شب است یا در ظهر، هر زمان که بود بعد از آن باید به خانه پدربزرگ می‌رفتیم‌. او بزرگ فامیل بود و همه در اولین روز به خانه‌اش می‌آمدند. سرتاسر اتاق‌ها مهمان پر می‌شد. هر کس مسئول پذیرایی می‌شد و سینی‌ای از خوراکی را به مهمانان تعارف می‌کرد. ما باهم متحد بودیم و می‌دانستیم که تا ابد کنار یکدیگر خواهیم ماند. آن روزها بچه بودیم و گمان می‌کردیم که روزهای شیرین تا ابد باقی خواهد ماند. آن چه از آن روزها برایمان مانده است، خاطرات خوش و خانواده‌ای مهربان است.

انشا تعطیلات عید نوروز
انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی

  • اشتراک گذاری

موضوع انشا چگونه از درختان محافظت کنیم
درختان بخش ارزشمندی در کره زمین هستند. آن‌ها ویژگی‌های بسیار زیادی دارند و از این رو تاثیر حیاتی بر زندگی انسان‌ها می‌گذارند. با خود بیندیشید که اگر کسی به شما بگو چگونه از درختان محافظت کنیم، چه می‌گویید؟ برخی گمان می‌کنند که محافظت از درختان کار بسیار آسانی است و برخی نیز مخالف این عقیده هستند. به نظر من این کار می‌تواند آسان و سخت باشد و بستگی به این دارد که قرار است از چه درختانی محافظت کنیم؟ درختانی که در مرحله خوبی قرار دارند و ریشه آن‌ها دچار آسیب نشده‌اند، نگهداری آسان‌تری نیاز دارند. آن دسته از درختانی که رو به پوسیدگی می‌روند و ریشه‌هایشان آسیب‌دیده است، به نگهداری ویژه‌تری نیاز دارند و کار را برای افراد سخت می‌کنند‌.حال مسئله این است که چگونه از آن‌ها محافظت کنیم.

درخت‌ها می‌توانند در خانه، مدرسه، مسجد، کوچه و خیابان باشند. فرقی نمی‌کند آن‌ها کجا هستند، ما در قبال همه آن‌ها مسئولیم‌. اولین کاری که برای محافظت از آن‌ها می‌توان انجام داد این است که موجب قطع شدن آن‌ها نشویم. اگر هر دفتری که می‌خریم را به صورت بهینه مصرف کنیم و کاغذ‌های آن را بی‌دلیل پاره نکنیم، نیاز کمتری به دفتر پیدا می‌کنیم. از این رو کارخانه‌ها نیز دفتر کمتری تولید می‌کنند و در نتیجه درخت‌های کمتری قطع می‌شوند. راه دیگر این است که به درختان آسیب نزنیم و برروی آن‌ها حکاکی نکنیم‌. این کار موجب می‌شود که درختان زیبایی ظاهری خود را حفظ کنند.

آیا می‌دانستید که آلودگی هوا برروی درختان نیز اثرات منفی می‌گذارد؟ استفاده کمتر از وسایل نقلیه شخصی، ساخت کارخانه‌ها در بیرون از شهرها و مصرف کمتر سیگار، موجب می‌شوند که شهر پاکیزه بماند و درنتیجه درختان آسیب نبینند. زمانی که به یک پارک جنگلی می‌رویم، نباید شاخه‌های تر درخت را برای درست کردن آتش بشکنیم. نشکاندن شاخه‌ها نیز موجب محافظت از درختان می‌شود. مراقبت کردن از درخت‌ها در داخل شهر و روستا می‌تواند آسان باشد. باید توجه داشته باشیم که آن‌ها برای ایجاد اکسیژن مورد نیاز ما تلاش می‌کنند و ما نیز باید در قبال آن‌ها احساس مسئولیت کنیم.

انشا در مورد درختکاری
انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی

  • اشتراک گذاری

انشاء در مورد یک تابلو نقاشی

  • پنجشنبه 09 فروردین 1403
  • 21:54
  • انشاء ,

موضوع انشا یک تابلو نقاشی
به نظر می‌رسید که تابلو نقاشی جذابیتی نداشته باشد. هنگام ورود، صرفا نقاشی‌هایی که با ظرافت کشیده شده بودند به چشم می‌خوردند. خبری از شگفتی و جاذبه نبود. گالری از افراد مشهور و عادی پر شده بود. هر کدام مجذوب یک تابلو بودند و با یکدیگر گفت و گو می‌کردند. همه‌چیز ساده بود. سالنی بزرگ و نقاشی‌هایی که تعداد بی‌شماری نداشتند. فضا حوصله سر بر و دوست نداشتنی بود. قدم زدم تا به انتهای گالری بروم. فردی ‌که لباس‌های عجیب و رنگارنگ به تن داشت بقیه را صدا زد تا نزد او بروند. گویا مطلب مهمی برای ارائه داشت؛ اما برای کسانی که به نقاشی علاقه داشتند.

با خلوت شدن سالن می‌توانستم بهتر به طرح‌ها خیره شوم. هیچ‌کدام مفهوم ویژه‌ای نداشتند و صرفا مهارت نقاش در به دست گرفتن قلمو را به نمایش گذاشته بودند. غرق در افکار پراکنده‌ام بودم که با یک در کوچک روبه‌رو شدم. در ابتدا خیال کردم که او یک نقاشی دیواری است. نزدیک شدم و دستگیره را کشیدم تا در باز شد. این در راه ورودی به یک انباری قدیمی بود. خبری از سحر و جادو در پشت آن نبود. گرد و غباری صد ساله بر روی هر تابلو نشسته بود. ردپایی محو بر روی زمین دیده می‌شد. مسیر را دنبال کردم. آخرین رد پا نزدیک یک تابلو قرار داشت. خاک عظیمی روی آن را پوشانده بود و طرح اصلی دیده نمی‌شد. گویا دستی تلاش کرده تا خاک را کنار بزند اما در نیمه‌های تابلو پشیمان شده است.

گرد و غبار تابلو نقاشی را پاک کردم. طرحی عمیق از یک تالار آینه! نقاشی زیبا و زنده‌ای بود. نمی‌شد تصور کرد که او صرفا یک نقاشی است. آینه‌ها می‌درخشیدند. هرچه بیشتر به آن خیره می‌شدم وسعت آن بیشتر می‌شد. تابلو نقاشی را در دست گرفتم تا آن را واضح‌تر ببینم. صدای سرفه مرد نگهبان مرا به دنیای واقعی بازگرداند. تابلو را صاحب گالری نشان دادم و او گفت که آن یک تابلو قدیمی است و می‌توانم به عنوان یادگاری به خانه ببرمش. روزهاست که غرق در طرح تالار آینه نقاشی هستم و گمان می‌کنم که روزی درون آن غرق خواهم شد.
انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی

  • اشتراک گذاری

در این بخش مجموعه جملات و متن های زیبای الهام بخش زندگی به همراه عکس های نوشته دار پر انرژی برای زندگی بهتر را آماده کرده ایم. این جملات درباره عشق، موفقیت، دوستی و زندگی است که قطعا خوانش دقیق آن ها به زندگی شخصی شما کمک شایانی خواهد کرد.
گاهی گشودن دست ها سخت است
اما مجبورید
***
آدمها را از روی ظاهرشان قضاوت نکنید .
شاید قلبی بزرگ زیر لباسی کهنه پنهان شده باشد
زیباترین جملات الهام بخش و انرژی دهنده 
جملات الهام بخش عاشقانه
خوشبختی با شما آغاز میشود.
نه با روابط عاشقانه تان
نه با شغلتان
نه با پولتان
بلکه با خودتان
***
گاهی وقتی کسی را در حال گریستن می بینید ،
بهتر است که نپرسید چرا ؟
گاهی فقط 3 کلمه کافیست تا باعث شود دوباره احساسی خوب به او دست دهد و آن 3 کلمه عبارتند از :
من اینجا کنارتم

  • اشتراک گذاری

انشا در مورد تعطیلات عید نوروز را چگونه گذراندید
مقدمه 
انشا خود را به نام و یاد خداوند خالق بهار و زیبایی های آن آغاز میکنم،

موضوع انشا :انشا در مورد تعطیلات عید نوروز را چگونه گذراندید؟

تنه انشا :
من فصل بهار بخصوص شروع آن یعنی عید نوروز را خیلی دوست دارم .

هوای خوب و دل انگیز ،

طبیعت پر از زیبایی ، درختان سرسبز

و شکوفه های تازه باعث میشود همه جا زیبا تر شود.

اما بهتر از همه این ها دید و بازدید های نوروزی است که ما را به هم نزدیک میکند.  باعث میشود خاله ها دایی ها عمه ها و عمو ها و بچه هایشان را خیلی وقت است ندیده ایم دوباره ببینیم و دیدار ها تازه شود.

من عاشق مسافرت در فصل بهار و عید نوروز هستم .  اما امسال به خاطر مشکلات مالی که متاسفانه در خیلی از خانواده ها وجود دارد  و همینطور شلوغی و ترافیک بیش از حد جاده ها با اعضای خانواده تصمیم گرفتیم که تعطیلات را کنار هم در خانه بگذرانیم و در اوقات فراقت مان به دیدن جاذبه های ها  تفریحی ، تاریخی و زیارتی شهر خودمان برویم .

این کار باعث میشود بیشتر با تاریخ شهرمان آشنا شویم و جاذبه های آن را بیشتر بشناسیم.  به علاوه برای بودن در کنار بچه های فامیل و بازی کردن با آنها در خانه یا پیک نیک های خانوادگی وقت بیشتری داشته باشیم.  البته من سعی کردم در کنار بازی با دوستان و گردش های خانوادگی کمی از وقت خود را درس و عقب افتادگی هایی تحصیل اختصاص دهم.

کمک به بزرگتر ها و دید بازدید بزرگان فامیل هم بخشی از زمان من را در تعطیلات عید نوروز پر کرد.  همه این ها در کنار زیبایی های بهار باعث باشد من تعطیلات خوب و آرامی را سپری کنم.

نتیجه گیری انشا :
شاید خیلی از ما نتوانیم در عید بع تعطیلات برویم یا جاهای جدید را تجربه کنیم اما میتوانیم کاری کنیم در خانه یا شهر خودمان بهمان خوش بگذرد و خانواده ها را هم با خوشحالی خودمان خوشحال کنیم. امیدوارم همه کودکان و نوجوانان در کنار خانواده خود شاد و سلامت بوده و نوروز خوبی داشته باشند.

انشا در مورد تعطیلات عید نوروز را چگونه گذراندید (۲)
بسم الله الرحمن الرحیم

انشا شماره ۲ در مورد تعطیلات عید 

انشا در مورد تعطیلات عید نوروز را چگونه گذراندید
امسال تعطیلات ما برای عید دیدنی به خانه ی تمام افراد فامیل رفتیم و از روز سوم به بعد مسافرت ما شروع شد.

پدرم برنامه ریزی کرده بود که در این تعطیلات به سه شهر مسافرت کنیم. ما اول به اصفهان رفتیم و دو روزی آن جا ماندیم. اصفهان شهر بسیار زیبایی بود و آثار تاریخی زیادی داشت که من فقط عکس آن ها را دیده بودم. دومین مقصد ما استان فارس و شهر شیراز بود، پدرم قول داده بود با هم به دیدن تخت جمشید برویم و زمانی که به آن جا رفتیم من از دیدن آن ستون های بلند تعجب کردم و با خودم فکر کردم چه طور این جا ساخته شده است.

انشا در مورد تعطیلات عید نوروز را چگونه گذراندید
در آن جا یک نفر راهنمای تور بود و ما توانستیم سوال هایمان را از او بپرسیم و اطلاعات زیادی درباره تخت جمشید کسب کنیم. خوشحال بودم که آن جا را دیده ام. شیراز هم دوست داشتنی بود، در آن جا به حافظیه و سعدیه رفتیم. حافظیه مزار حافظ است و سعدیه مزار سعدی که هر دو از شاعران معروف ایرانی هستند. زمانی که در شیراز بودیم پدرم طبع شاعری اش گل کرده بود و مدام از حافظ و سعدی شعر می خواند و جواب ما را با شعر می داد و می گفت هوای این شهر باعث می شود آدم شاعر بشود.

انشا در مورد تعطیلات عید نوروز را چگونه گذراندید
سومین مقصد ما یزد بود. من فکر نمی کردم این شهر آن قدر زیبا باشد. خانه های زیبا و قدیمی یزد برای من بسیار جذاب بود، و دوست داشتم ما هم یک خانه ی قدیمی مثل خانه های یزد داشته باشیم و در آن زندگی کنیم. چون این خانه ها خیلی بزرگ و زیبا بودند و حیاط های بسیار قشنگی داشتند که می توانستی بدون مزاحمت برای همسایه ها در آن بازی کنی. بعد از دیدن یزد به خانه برگشتیم . به نظرم تعطیلات امسال یکی از بهترین تعطیلاتم بود و خیلی به من و خانواده ام خوش گذشت.

انشا در مورد تعطیلات عید نوروز را چگونه گذراندید (۵)
به نام خداوند بخشنده مهربان

انشا شماره ۳ در مورد تعطیلات عید 

انشا در مورد تعطیلات عید نوروز را چگونه گذراندید
تعطیلات عید همیشه پر از اتفاقات خوب است.

به رسم هر ساله، روز سال تحویل همگی کنار هم سفر سفره ی هفت سین جمع شدیم و هر کدام در دل خواسته های خود را با خداوند در میان گذاشتیم و آرزوی مشترک همه ی ما خوبی، سلامتی و سالی پر از اتفاقات خوب برای تمام مردم ایران بود. بعد از سال تحویل دید و بازدید عید شروع شد و در بیش تر روزهای تعطیل ما یا مهمان بودیم یا میزبان، که من مهمان بودن را ترجیح می دهم و موضوع خوشایند درباره ی این موضوع این است که از تمامی کارها معاف هستی و با میوه و شیرینی پذیرایی می شوی.

انشا تعطیلات عید نوروز
متاسفانه امسال مسافرتی نداشتیم و بیش تر در شهر خودمان گشت و گذار کردیم و مکان هایی که قبلا فرصت نشده بود ببینیم را دیدیم که به شناخت بیش تر و بهتر من از شهرمان کمک کرد.تعطیلات سال های قبل به علت مسافرت، فرصتی برای فیلم دیدن و مطالعه برایم نمی ماند اما امسال مسافرت نرفتن را به فال نیک گرفتم و از آن جا که عاشق فیلم و کتاب هستم زمان های بیکاری ام را با فیلم دیدن و مطالعه پر کردم، که هر کدام جذابیت های خاص خودش را برایم داشت.

انشا در مورد تعطیلات عید نوروز را چگونه گذراندید
قبل از عید به علت شلوغی بازار هیچ کدام از اعضای خانواده خرید نکرده بودند، به همین خاطر چند روزی هم برای خرید کردن سپری شد و هر کدام از ما لوازم خود را با قیمت مناسب تری نسبت به قبل از عید، تهیه کردیم. همیشه قبل از تعطیلات برنامه های زیادی برای ۱۳ روز تعطیل می چینم اما متاسفانه زودتر از آن چه که فکر می کنم این تعطیلات به پایان می رسد و کارها و برنامه های نیمه تمام بسیاری می ماند که باید دنبال فرصت دیگری برای انجام آن ها باشم.

تعطیلات عید امسال اگر چه به نظرم کوتاه ولی پر بار بود و فکر می کنم به نحو احسن توانسته ام از آن روزها استفاده کنم.

انشا در مورد تعطیلات عید نوروز را چگونه گذراندید (۷)
به نام خدا

انشا شماره ۴ در مورد تعطیلات عید 

انشا در مورد تعطیلات عید نوروز را چگونه گذراندید
به نام خدا که معلم را آفرید و ما دانش آموزان را که امروز بتوانیم قلم در دست بگیریم و انشا بنویسیم که تعطیلات عید خود را چگونه گذراندیم و با سواد شده و مدرک بگیریم و مثل برادرم دنبال کار بگردیم! البته واضح و مبرهن است که ما تعطیلات عید را نگذراندیم بلکه تعطیلات عید خودش گذشت و اگر دست ما بود که اصلاً نمی‌گذاشتیم بگذرد! چون که ما دانش آموزان تعطیلات را خیلی دوست داریم و خیلی خوش می‌گذرد چرا که دیگر لازم نیست آدم ۹ شب بخوابد و ۷ صبح بیدار شود؛  البته به غیر از بعضی شب‌ها که نمی‌دانم چرا مامان بابا گیر می‌دهند که ما زود بخوابیم!
انشا تعطیلات نوروزی
 البته خب  امسال عید زیاد هم خوب نبود و کار و کاسبی و عیدی ما حسابی کساد بود. بابام می‌گوید کم شدن عیدی‌ها به خاطر بحران‌های اقتصادی اروپا است. البته خودش از همه بدتر است و نه تنها در کل سال یارانه‌ من را نمی‌دهد تا با آن سرمایه گذاری کنم بلکه عیدانه من را هم نداد! ای کاش من هم هر چه زودتر یک سرپرست خانواده بشوم تا خودم عیدی خودم را بگیرم و ثروتمند بشوم!
انشا تعطیلات نوروز را چگونه گذراندید
در شب اول عید  من به کامران عمه مهین و ساسان خاله شهین یک پیامک دادم تا ببینم عید دیدنی کجاها رفته‌اند و امسال سطح عیدی‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنند و یک خط مشی‌ای تعیین کنیم مبنی بر آن‌که کجاها برویم بهتر است و کجاها نرویم بدتر است… که کلاً نتیجه‌ی مذاکرات گروه ۲+۱ یعنی من به اضافه ساسی و کامی رضایت بخش نبود!  راستی گفتم موبایل! موبایلم را بابام دو هفته پیش هم به عنوان عیدی و هم کادو جشن تولد برایم خرید.
اما من از آن راضی نیستم چون ایرانی است و تنها حسنش این است راحت در جیب جا می‌شود و می‌توان آن را راحت از دیگران قایم کرد تا مسخره‌ات نکنند! البته یک حسن دیگر موبایلم آن است که هم می‌توان با آن زنگ زد و هم پیامک فرستاد که من از این امکانات موبایلم به خوبی استفاده می‌کنم. مثلا دو سه روز مانده به عید این پیامک را نوشته و برای تمام اقوام بزرگتر فامیل سند تو آل کردم! «هر کس عیدی من را قبل از تحویل سال بدهد از ۱۸ درصد جایزه خوش حسابی برخوردار می‌گردد!  با تشکر. فربد!»
انشا تعطیلات نوروز
در روز دوم عید  ما به خانه عمو محمود اینا رفتیم. عمو محمود بسیار ثروتمند است و در کار پسته است و انبارهای بسیار زیاد و بزرگی دارد!  عمو محمود هیچی به من عیدی نداد و من خیلی ناراحت شدم. مامان که موضوع را فهمیده بود دستی بر سر من کشید و به من گفت اشکالی ندارد پسرم غصه نخور! درست است که این عموی گدایت به تو عیدی نداد اما چیزی از شایستگی‌های تو کم نمی‌شود! این جا بود که برای اولین بار حس نتیجه نگرفتن ورزشکاران ایرانی در میادین بین المللی را برای اولین بار تجربه و حس کردم! واقعا چقدر درد آور است این کم نشدن چیزی از ارزش‌ها!
انشا تعطیلات نوروز خاطره گویی
در روز سوم عید ما به مسافرت رفتیم و من گم شدم اما اصلا نترسیدم؛ چون پسورد فیس‌بوکم یادم بود. در نتیجه از یک آقای پلیس آدرس نزدیک ترین کافی نت را گرفتم و به کافی نت رفتم و وارد فیس‌بوک شدم و از فیس‌بوک مامانم را پیدا کردم! البته واضح و مبرهن است یکی از خوبی‌های فصل بهار و عید آن است که ادارات آب، برق، گاز و تلفن تعطیل هستند و قبض به در خانه آدم نمی‌آید و در نتیجه بابای آدم خوش اخلاق‌تر است!ما امسال بسیاری از اوقات خود را صرف تماشای فیلم‌های مفید تلویزیون کردیم و من یک روز که مامان اینا نبودند یواشکی گوشی تلفن را برداشته و به ۱۶۲ زنگ زدم و بابت برنامه‌های مفید تلویزیون علی‌الخصوص آکادمی گوگوش از آن‌ها تشکر کردم!
انشا درمورد تعطیلات نوروز
انشای من در همین جا تمام می‌شود و ما از این انشا نتیجه‌ می‌گیریم که عید خیلی‌ خوب است و فصل بهار خیلی خوب است و در فصل بهار همه چیز شکوفه می‌دهد و ما شکفته می‌شویم (در این جا مامانم گفت آفرین پسرم چقدر مثل رئیس جمهورها انشا نوشته ای!)  و ما باید از همه نعمت‌های خدا استفاده کنیم و اگر گم شدیم به فیس‌بوک برویم تا هم پیدا شویم هم بفهمیم عجب مامان خوشگلی داریم و نمی‌دانستیم و برایش لایک بزنیم!

  • اشتراک گذاری
مجوز ها
آمار سایت
  • آمار مطالب
  • تعداد مطالب : 282
  • تعداد نظرات : 0
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاین : 13
  • اعضا آنلاین : 0
  • تعداد اعضا : 0
  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : 804
  • بازدید دیروز : 1,138
  • آی پی امروز : 281
  • آی پی دیروز : 346
  • گوگل امروز : 93
  • گوگل دیروز : 120
  • بازدید هفته : 9,215
  • بازدید ماه : 18,872
  • بازدید سال : 36,228
  • بازدید کلی : 36,228
  • اطلاعات شما
  • آی پی : 3.137.160.137
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سیستم عامل :
  • امروز : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
تبلیغات
محل تبلیغات شما
درباره سایت
دانلود فیلم, دانلود فیلم خارجی, دانلود فیلم ایرانی, دانلود سریال ایرانی, دانلود انیمیشن, دانلود رایگان فیلم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " همه چی دی ال | دانلود و تماشای آنلاین فیلم و سریال " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.