دانلود رمان بانوی رنگی (آنتیک) به قلم شیوا اسفندی با لینک مستقیم
رمان بانوی رنگی (آنتیک) نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، انتقامی
نویسنده رمان: شیوا اسفندی
تعداد صفحات: 1848
دانلود رمان بانوی رنگی
خلاصه رمان: شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم پیدا میکنن. حالا اون جدا از کار و دستور، یه انگیزه شخصی هم داره، انتقام از دو برادر شمس، قاتلای عزیز تر از جونش. من شایلیام…جاسوسی که عاشق رئیس مافیا شدم. مردی که قرار بود زمینش بزنم و مردنش و تماشا کنم. نزدیکش شدم تا ذره ذره به زندگیش نفوذ کنم و قطره قطره خونشو بمکم. اما…
قسمتی از متن رمان بانوی رنگی (آنتیک)
یعنی رید به مدرک و تخصص و هر چی کوفت و زهرماری که داری برو درمانگاه سر کوچه ببین قبولت میکنن هاکان زهر ماری گفت و به سمت آشپزخونه رفت و من متعجب بودم از راحتی خیلی زیادشون جلوی من اونم انقدر زود چهره ام و شرمنده نشون دادم. ببخشید آخه میدونید یکم میترسم
پیشونیش و میخارونه. مشکلی پیش نمیاد خیالتون راحت یه جراح قطعا نمیتونه اشتباه کنه…
حداقل توی تزریق موهای پریشون شده ام و صاف میکنم…. و لبه های مانتوم و به هم میچسبونم از راحتی زیادم جلوی پسرا ناراحتم اما بعنوان سران قاچاق زن و دختر چرا نگاهشون سنگین و خریدارانه نیست؟ و چرا من لعنتی جز حس خوب هیچ حس منفی از این دو برادر نمیگیرم؟ پس
فعلا کار ما تمومه باز شما تخلیه و انجام دادید با من تماس بگیرید. هاکان نگاهی به خونه اش میندازه و خطاب به من میپرسه…
میخوام این وسایل و به خیریه بدم کسی و می شناسید؟نگاهی به خونه میندازم راستش نگاهم به خونست ولی فکرم به اینه که همچین چیزی ممکنه؟ سالیانه حداقل دویست دختر و بدبخت کنی بعد فکرِ نداری کسی باشی؟ نمیدونستم در جوابش چی بگم؟