| دوشنبه 31 اردیبهشت 1403
همه چی دی ال | دانلود و تماشای آنلاین فیلم و سریال
دانلود رمان آنائل رانده شده از سحر نصیری دانلود رمان با لینک مستقیم,دانلود رمان آنائل رانده شده به قلم سحر نصری با لینک مستقیم,رمان آنائل رانده شده نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا,
صفحه اصلی / رمان آنائل رانده شده نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

دانلود رمان آنائل رانده شده به قلم سحر نصری با لینک مستقیم
رمان آنائل رانده شده نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، هیجانی
نویسنده رمان: سحر نصیری
تعداد صفحات: 1251

دانلود رمان آنائل رانده شده
خلاصه رمان: از بچگی تو گوشم خوندن فریا ناف بریدمه! من نامی شهیاد مردی قدرتمند و جدی تمام زندگیم رو از دور تماشاش کردم که غرایزم کار دستم نده! انقدر غرق فر موهاش و شیطنت چشم‌هاش شدم که یادم رفت اون از وجود من توی زندگیش بی‌خبره! اون ناف بریده‌ی من بود و قولش رو بهم داده بودن و حتی از این که مال منه خبر نداشت! پس وقت این رسیده بود که خودم رو بهش نشون بدم! خیال می‌کردم همه‌ چیز طبق نقشه پیش میره و اون برای همیشه مال من میشه ولی فکرش رو هم نمی‌کردم که فرشته کوچولوی من یه کله آتیشیه سرکش باشه که مدام نه روی حرفم میاره و ازم سرپیچی می‌کنه!


قسمتی از متن رمان آنائل رانده شده 

باربد با ابرویی بالا پریده کنارمان روی مبل نشست. اتفاق دیگه ای هم هست که بخواید راجع هش حرف بزنید؟ چشمم روشن چیزای جدیدی میشنوم خانما… فرشته محلی به او نداد و به سمتم برگشت. مو به مو اتفاقات دیشب رو تعریف کن ببینم چه خبر بود! آهی کشیدم و تکیه ام را به بالشت دادم. سرویس بهداشتی یک هو یهنفر از پشت هلم داد توی به خدا نمیدونم قضیه چی بود داشتم میرفتم استخر!

باربد با نگرانی نگاهی به سرتاپایم انداخت. چیزیت که نشد. ها؟ نامی کجا بود؟ شانه ای بالا انداختم. داشت با چندتا از شرکای عمو عارف حرف میزد. نمیخواستم مزاحمش بشم برای همین تنها رفتم. فرشته متفکرانه نگاهم کرد. یعنی منظورم اینه که درسته عمو عارف و نامی چرا یه نفر باید چنین کاری بکنه فریا؟ رقیب و دشمن زیاد دارن ولی چرا باید بیان به پارتنر مهمونی نامی آسیب بزنن؟ هردو را از سر راهم هل دادم تا خودم را به سرویس برسانم.

شاید چون اون نامی شیاد برای دک کردن بقیه ی دخترا منو به عنوان نامزدش معرفی کرده بود! صدای فرشته سریع بلند شد. باربد نیشخندی زد و گفت: به نظرت اگه میدونست چی؟ مامان میدونه؟ الان یه تار موی سالم رو سر این بزغاله ی خوش شانس بود؟ در سرویس را در صورتشان کوبیدم و بعد از شستن دست و صورتم سریع بیرون پریدم تا ناهار بخورم. از اتاق که بیرون رفتم با دیدن باربد که سر صندلی نشسته بود خمیازه ای کشیدم و گفتم: راحتی عزیزم

  • اشتراک گذاری

دانلود رمان آنائل رانده شده به قلم سحر نصری با لینک مستقیم
رمان آنائل رانده شده نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، هیجانی
نویسنده رمان: سحر نصیری
تعداد صفحات: 1251

دانلود رمان آنائل رانده شده
خلاصه رمان: از بچگی تو گوشم خوندن فریا ناف بریدمه! من نامی شهیاد مردی قدرتمند و جدی تمام زندگیم رو از دور تماشاش کردم که غرایزم کار دستم نده! انقدر غرق فر موهاش و شیطنت چشم‌هاش شدم که یادم رفت اون از وجود من توی زندگیش بی‌خبره! اون ناف بریده‌ی من بود و قولش رو بهم داده بودن و حتی از این که مال منه خبر نداشت! پس وقت این رسیده بود که خودم رو بهش نشون بدم! خیال می‌کردم همه‌ چیز طبق نقشه پیش میره و اون برای همیشه مال من میشه ولی فکرش رو هم نمی‌کردم که فرشته کوچولوی من یه کله آتیشیه سرکش باشه که مدام نه روی حرفم میاره و ازم سرپیچی می‌کنه!


قسمتی از متن رمان آنائل رانده شده 

باربد با ابرویی بالا پریده کنارمان روی مبل نشست. اتفاق دیگه ای هم هست که بخواید راجع هش حرف بزنید؟ چشمم روشن چیزای جدیدی میشنوم خانما… فرشته محلی به او نداد و به سمتم برگشت. مو به مو اتفاقات دیشب رو تعریف کن ببینم چه خبر بود! آهی کشیدم و تکیه ام را به بالشت دادم. سرویس بهداشتی یک هو یهنفر از پشت هلم داد توی به خدا نمیدونم قضیه چی بود داشتم میرفتم استخر!

باربد با نگرانی نگاهی به سرتاپایم انداخت. چیزیت که نشد. ها؟ نامی کجا بود؟ شانه ای بالا انداختم. داشت با چندتا از شرکای عمو عارف حرف میزد. نمیخواستم مزاحمش بشم برای همین تنها رفتم. فرشته متفکرانه نگاهم کرد. یعنی منظورم اینه که درسته عمو عارف و نامی چرا یه نفر باید چنین کاری بکنه فریا؟ رقیب و دشمن زیاد دارن ولی چرا باید بیان به پارتنر مهمونی نامی آسیب بزنن؟ هردو را از سر راهم هل دادم تا خودم را به سرویس برسانم.

شاید چون اون نامی شیاد برای دک کردن بقیه ی دخترا منو به عنوان نامزدش معرفی کرده بود! صدای فرشته سریع بلند شد. باربد نیشخندی زد و گفت: به نظرت اگه میدونست چی؟ مامان میدونه؟ الان یه تار موی سالم رو سر این بزغاله ی خوش شانس بود؟ در سرویس را در صورتشان کوبیدم و بعد از شستن دست و صورتم سریع بیرون پریدم تا ناهار بخورم. از اتاق که بیرون رفتم با دیدن باربد که سر صندلی نشسته بود خمیازه ای کشیدم و گفتم: راحتی عزیزم

  • اشتراک گذاری
مجوز ها
آمار سایت
  • آمار مطالب
  • تعداد مطالب : 282
  • تعداد نظرات : 0
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاین : 10
  • اعضا آنلاین : 0
  • تعداد اعضا : 0
  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : 48
  • بازدید دیروز : 933
  • آی پی امروز : 29
  • آی پی دیروز : 304
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 100
  • بازدید هفته : 48
  • بازدید ماه : 19,049
  • بازدید سال : 36,405
  • بازدید کلی : 36,405
  • اطلاعات شما
  • آی پی : 18.119.157.39
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سیستم عامل :
  • امروز : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403
تبلیغات
محل تبلیغات شما
درباره سایت
دانلود فیلم, دانلود فیلم خارجی, دانلود فیلم ایرانی, دانلود سریال ایرانی, دانلود انیمیشن, دانلود رایگان فیلم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " همه چی دی ال | دانلود و تماشای آنلاین فیلم و سریال " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.